آشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجونآشیونه مشترک پر از عشق مامان جون و باباجون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 30 روز سن داره
نازدخترموننازدخترمون، تا این لحظه: 9 سال و 3 ماه و 12 روز سن داره
آیداآیدا، تا این لحظه: 5 سال و 5 ماه و 2 روز سن داره

هدیه خدا

6557

اول مهر

عزیز دل مامان میدونی فردا چه روزیه؟ اول مهر.......روز اول مدرسه ها.......  یاد زمان مدرسه بخیر ذوق وشوق مدرسه وکیف وکتاب جدید ذوق دیدن دوستان   روز اول مدرسه ها رو یادمه وقتی کلاس اولی بودم با خاله جونی رفتم مدرسه حسابی خوشحال بودم اما برام جای سوال بود که چرا فقط کلاس اولی ها اومدن مدرسه  بعدها فهمیدم اون روز روز شکوفه ها هست..یادش بخیر چقد زود گذشت ان شالله وقتی اومدی پیش مامان وبابایی بری مدرسه و شاگرد زرنگه کلاس بشی روز شکوفه ها رو واست جشن بگیریم عزیز دل مامان ...
31 شهريور 1392

گل مامان

سلام عزیز مامان  حالت خوبه اون بالا پیش خداجون؟ میدونم که خوب خوبی نفس مامان، اما مامان یکخورده سرما خورده الانم کسلم وفقط دوست دارم بخوابم چند روزی هم رفته بودم پیش مادرجونی واسه همین نتونستم بیام به وبت سر بزنم ، خیلی وابسته به این فضای مجازی شدم وقتی میام اینجا احساس میکنم پیشمی گل مامان خیلی خیلی دوستت دارم ...
29 شهريور 1392

برای خدا

خداجونم شدیدا دلم گرفته.... این ماه هم نشد.......و چشم انتظاری ادامه داره.......ولی هیچ وقت ناامید نمی شم از درگاهت می دونم که بنده خوبی واست نبودم ونیستم ولی بگو از در خونه ات کجا برم ؟درسته تو بنده خوب زیاد داری ، ولی من فقط تو رو دارم می ترسم از اینکه نخوای و توسرنوشت من مادر شدن نباشه ...........خداجونم می دونی که فقط خودت می تونی آرامم کنی ... خدای من حاجتمو بده حاجت همه چشم به راهها روهمه مادرای منتظرو.....................................  توکلم همواره به توست یا الله ...
22 شهريور 1392

هروقت خدا بخواد

عزیز دلم حالت خوبه؟ میخوام این ماه رو به بیخیالی سر کنم نمی خوام دیگه تو ذوقم بخوره و تو نیومده باشی ماه پیش خیلی غصه خوردم اولش همش فکر می کردم اومدی تو دلم اما همه فکرام نقش برآب شد... هر وقت خداجون مهربون بخواد تو میایی و مطمنم که یک روز میایی نفس مامانی فقط بدون که خیلی دوستت دارم ...
21 شهريور 1392

دلم گرفته

عزیزدل مامان خوبی؟مامان دلش گرفته ، باباجونت امروز رفت ماموریت برا یکماه باز تنها موندم دلم براش تنگ شده هم برا بابایی هم برا تو که نمی دونم چرا پیشم نمیایی این سری هم اگه نیایی میرم پیش دکتر ببینم چرا ناز گل مامان اینقد مامان باباشو چشم انتظار گذاشته خیلی دوستت دارم عزیزم ...
15 شهريور 1392

نازگل مامان

سلام نازگل مامان بابایی جمعه میخوادبره ماموریت ومامانو تنها بذاره هروقت میره واسش دعا میکنم صحیح وسلامت برگرده و اینکه دعا میکنم موقع برگشتش خبراومدن تورو بهش بدم دوتایمون خیلی دوست داریم زودتر بیایی پیشمون اما شرایطمون هم خیلی خاصه ، آخه بابا هرسری یک ماه ماموریت هست وفقط دوهفته میاد خونه دل مامان از همین الان واسه بابایی تنگ میشه باباجونت تا یکسال دیگه ماموریتی کارمیکنه دعا کن زودی این یکسال تموم بشه اگه نفس مامان بیاد پیشم که تحمل دوریا برام آسونتر میشه دوستت دارم عزیز مامان ...
11 شهريور 1392

سلام نی نی نازم

سلام کوچولوی مامان نمیدونم دختری یا پسر واینکه کی میخوای بیای پیش مامان جون وباباجونت اما این وبلاگ رو واست درست کردم که واست از خاطره هام بگم از دلتنگیات و ان شالله به زودی از خودت و خاطره هات بگم.باباجونت همیشه میره ماموریت ومامانی روتنها میذاره پس تو زودی بیا که مامان از تنهایی درآد. دوستت داریم بابایی:بی صبرانه منتطرتم نفس بابایی ...
10 شهريور 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به هدیه خدا می باشد